جدول جو
جدول جو

معنی چره کردن - جستجوی لغت در جدول جو

چره کردن
(مِ کَ دَ)
چرا کردن. چریدن حیوانات: و گرگ با گوسفند بیک جای چره کنند. (تفسیر ابوالفتوح). تا شیر با شتر چره کند و پلنگ با گاو. (تفسیر ابوالفتوح). و آنجا که او (بچۀ ناقۀ صالح) بودی چره نیارستی کردن (تفسیر ابوالفتوح). چون آفتاب از ایشان بگشتی، بیامدندی و بر گیاه زمین چره کردندی چون بهائم. (تفسیر ابوالفتوح). رجوع به چره شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غره کردن
تصویر غره کردن
اظهار غرور و فخر فروشی کردن، فریفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چپه کردن
تصویر چپه کردن
واژگون شدن، وارون شدن، کنایه از خوابیدن
فرهنگ فارسی عمید
بوسیله دستکاه مخصوص عصاره چیزی را گرفتن: چرخ کردن شیر، با دستگاه مخصوصی چاقو و مانند آنرا تیز کردن، دستگاهی گوشت را ریز ریز کردن، بوسیله، دندان را با دستگاه خاصی تراشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
عمل ستوری که در حال راه رفتن سبزه و گیاهان را از زمین با دندان می برد و می خورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چله کردن
تصویر چله کردن
زه کردن کمان را کمان را چله بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چکه کردن
تصویر چکه کردن
ریختن قطرات آب از سقف و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
گرداگرد گرفتن حلقه زدن دور کردن چنبر زدن دایره بستن پره کردن پره کشیدن پره داشتن پره بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سره کردن
تصویر سره کردن
خوب کردن کاری را نیکوکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غره کردن
تصویر غره کردن
فریفتن گول زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گره کردن
تصویر گره کردن
گره زدن عقده بستن، دگمه بستن، استوار کردن بند کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چرخ کردن
تصویر چرخ کردن
((~. کَ دَ))
به وسیله دستگاه مخصوص عصاره چیزی را گرفتن، با دستگاه مخصوصی چاقو و مانند آن را تیز کردن، به وسیله دستگاهی گوشت را ریزریز کردن، در پزشکی با دستگاه خاصی دندان را تراشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غره کردن
تصویر غره کردن
((غَ رِّ. کَ دَ))
فریفتن، گول زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کره کردن
تصویر کره کردن
((کُ رِّ. کَ دَ))
کنایه از زیاد شدن چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سره کردن
تصویر سره کردن
انتقاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
Graze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
Grease
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چکه کردن
تصویر چکه کردن
Dribble, Ooze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اره کردن
تصویر اره کردن
Saw
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از چکه کردن
تصویر چکه کردن
kapać, sączyć się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
smarować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اره کردن
تصویر اره کردن
piłować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
змащувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
пасти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چکه کردن
تصویر چکه کردن
капати , просочуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اره کردن
تصویر اره کردن
пиляти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
einfetten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
grasen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چکه کردن
تصویر چکه کردن
tröpfeln, sickern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اره کردن
تصویر اره کردن
sägen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از چرب کردن
تصویر چرب کردن
смазывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
пастись
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چکه کردن
تصویر چکه کردن
капать , сочиться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اره کردن
تصویر اره کردن
пилить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از چرا کردن
تصویر چرا کردن
paść
دیکشنری فارسی به لهستانی